از همان روزهای پایانی رجب که حضرت اباعبداللهالحسین (ع) با خانواده خود مدینه را به سمت مکه ترک کرد و کاروانی به راه انداخت که در تاریخ جاودانه شد، تا ۱۶۰ روز بعد، یعنی ۱۰ محرم سال ۶۱، جمعی تدریجاً به این کاروان پیوستند و جمعی دیگر از آن بازماندند. همانگونه که کاروان سیدالشهدا (ع) ریزشها و رویشهایی داشت، «
جاذبهمند» و «
دافعهمند» بودن از جمله ویژگیهای مکتب
حسینی پس از عاشورا و تا قرنهای متمادی بوده است. وجود این ریزش و رویش در ذات این نهضت بود، و دلیل آن نیز حقمدارانه و حقطلبانه بودن ماهیت آن بوده است.
جنبش حقمدار، حقطلبان و شیفتگان حق را به دور خود جمع میکند و با باطلطلبان و آنان که نفعشان در برتری باطل است، مرزبندی و بلکه تخاصم دارد. این جاذبه و دافعه در واقع ریشه در «تولی» و «تبری» دارد که از آموزههای مهم اسلامی است و اتفاقاً در معارف عاشورایی همچون زیارت عاشورا با عباراتی، چون «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ» مصداق مییابد.
ارائه تصویر دقیق از نهضت حسینی، مستلزم تبیین صحیح از جاذبه و دافعههای آن است. باید همگان بدانند که امام (ع) برای چه قیام کرد و جان گرانبهای خود و عزیزانش را در مسیر چه آرمانهایی تقدیم کرد؟ دشمنان حضرت چه کسانی و با چه گرایشهای فکری و عملی بودند و چرا رسوایی آنان جز با ریخته شدن خون شهیدان کربلا ممکن نبود؟ هرگونه خوانش ناقص و گزینشی از نهضت و قیام عاشورا، ظلم به خون امام حسین و یارانش است. یکی از مهمترین مصادیق این خوانشهای ناقص، در کتمان جنبههای سلبی این نهضت است.
گاه با نیتهای خیر و از سر جهل، گمان میشود که صرفاً باید بر جاذبههای این مکتب عظیم تأکید کرد و برای جلوگیری از ریزش و نار انتقاد فرزند شهید منا...
ما را در سایت انتقاد فرزند شهید منا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fraygah8 بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 18:47